حمایت تیمها و رویدادهای ورزشی بینالمللی مختلف
حمایت شدن بهوسیله شرکتهای چندملیتی
تجربه شبکههای رسانه سرا سری جهانی
جنبههای فرهنگی
مصرف ورزش بینالمللی و یا ورزشهای خارجی بهعنوان شکلی از جریان اصلی فرهنگ فراگیر
درک و تجربه منحصربهفرد ورزشهای بینالمللی و یا خارجی
درک فرهنگهای بینالمللی مختلف از طریق ورزش
بهعنوان یک نتیجه جهانیشدن، جامعه کره تابهحال برای غلبه بر بحران هویت ملی مجبور به استفاده از شیوههای متنوعی در عرصههای مختلف ازجمله ورزش شده است و بهمنظور دستیابی به بیشترین سود از جهانیشدن ورزش در جامعه کره، ایجاد تعادل نظری و عملی بین جهانیسازی و محلیسازی ضروری به نظر میرسد. از این منظر، جهانیشدن ورزشهای کرهای منعکسکننده درک ارزشهای جهانی در هر دو موضع میباشد و درنهایت، این زمان است که معلوم میکند که یک توازن ایدهآل را بین این دو نیرو میتوان برقرار کرد.
مصطفی (۲۰۱۰) در تحقیقی به بررسی گردشگری و جهانیشدن در جهان عرب پرداخته و بیان میکند که برخی نیروهای جلوبرنده جهانیشدن هستند که بهروشنی بر رشد و توسعه صنعت گردشگری مسافرت و میهمانپذیری تأثیر میگذارد. ازجمله حملونقل هوایی، آزادسازی تجارت در خدمات و گستردگی فنآوری ارتباطات، استفاده از اینترنت در فروش و بازاریابی بسته-های گردشگری و مسافرت همگی در ادامه رشد صنعت توریسم سهم دارند. جهانیشدن از طریق تغییر قابلتوجهی در الگوها و رفتار باعث آگاهی گردشگران در مقیاس بینالمللی شامل افزایش تکرار مسافرتها برای مسافتهای کوتاهتر، کاهش
هزینههای مقصد تا نزدیک مبدأ شامل اقامت طولانیتر، هزینه کمتر، ارائه خطوط هوایی ارزانتر وغیره.
یوسف و محمدشاه (۲۰۰۸) در تحقیقی با عنوان جهانیشدن و صنعت ورزش مالزی به بررسی جهانیشدن در ارتباط با ورزش در مالزی پرداخته است. وی اینگونه بیان میکند که صنعت ورزش بهعنوان یک صنعت جوان و نوظهور در مالزی همه مشکلاتش مربوط به جوان بودن چنین صنعتی میباشد. بسیاری از مزایا و فواید اقتصادی آن در مقیاس کلان نمیتواند بکار گرفته شود. معمولاً در تجارت و کسبوکارهای کوچک، متخصصین بهمنظور پژوهش و توسعه بکار گرفته نمیشوند. در پاسخ به چالشهای به وجود آمده توسط جهانیشدن و عبور از آن و ایجاد فرصتهای جدید در بازارهای خارجی مشکل دارند. برای روبرو شدن با تهدید جهانیشدن نیاز به یک راهبرد و رویکرد هماهنگ شده بهمنظور برجسته کردن فرصتهای بازار داخلی و توسعه بازارهای جدید صادراتی میباشد. ازاینرو تعدادی از راهبردها مورد بحث قرارگرفته در این مقاله شامل: توسعه شبکههای کسبوکار، بهرهبرداری از مزایای بازرگانی، دستیابی به اعتبار یابی برای خدمات و کالاهای ورزشی، سرمایهگذاری روی برگزاری رویدادهای ورزشی در سطح کلاس جهانی در مالزی و برند سازی و شاخص کردن تولیدات ورزشی میباشد. محقق همچنین درباره نقش دانشگاهها در تنظیم کارگاهها، طرح درسهای آموزشی و فراهمسازی آموزش کیفی و برنامههای تمرینی از طریق (۱) توسعه ورزش و صدور گواهی کارگاه آموزش اوقات فراغت، (۲) تأسیس برنامههای تمرینی مدیریت ورزش و (۳) تدارک ورزشکاران و مربیان با مهارتهای مدیریت کسبوکار ورزش، بحث میکند.
در این تحقیق شاخصههای صنعت ورزش مالزی اینگونه بیان شده:
صنعت ورزش بهعنوان یک صنعت جوان و نوظهور در نظر گرفته میشود. برای مثال، در مالزی ورزش فقط ده سال است که بهعنوان یک صنعت مورد توجه قرارگرفته است.
عمدتاً این صنعت شامل بهکارگیری کسبوکارهای با اندازه کوچک و متوسط در یک انتقال از فعالیتهای تولیدی کالاهای ورزشی، توریسم ورزشی، رسانه و ایجاد و تأسیس سازمان برای رسیدگی به جرائم ورزشی میباشد.
اکثر شرکتهای درگیر با تولیدات ورزشی، خودشان را بهعنوان بخشی درون مرزهای صنعت ورزش نمیدانند. اکثر این شرکتها گرایش به شناسایی خود با عنوان بخشهای محدودتری مانند تولیدی، ساخت یا توریسم دارند.
وی در مورد استراتژی جهانیشدن صنعت ورزش مالزی اینچنین بیان میدارد که جهانیشدن یک فرصت برای شرکتهای مالزی در بازارهای جدید در دیگر بخشهای جهان میباشد. استراتژیایی که با تأسیس یک نمایندگی با یک هدف انحصاری برای ترویج و گسترش ورزش محلی در جهان میباشد.
رو[۱۰۱] (۲۰۰۳) در تحقیقی با عنوان ورزش و افکار جهانی به بررسی یک احتمال نظری مهم میپردازد: که ورزش ممکن است اقتدار مناسبی بر حمل به پروژه جهانیشدن را در کاملترین معنای آن نداشته باشد. هدف اصلی وی در این تحقیق بررسی یک ادعای متعارف است که میگوید ورزش منادی جهانیشدن، بهخصوص در بعد فرهنگی آن است. وی میگوید ورزش، بهویژه اکثر جلوههای دیدنی آشکار آن در طول جشنوارههای ورزشی بزرگ رسانهای مانند بازیهای المپیک تابستانی و جام جهانی فوتبال اغلب بهعنوان نمونه اصلی جهانیشدن قابل مشاهده شده هستند. درحالیکه گفتمانها طیف وسیعی از کارکردهای بالقوهای را برای مفاهیم جهانیشدن و ملت در صفحهنمایش عمومی ارائه کردهاند. به نظر میرسد که ورزشهای بینالمللی اتکا اساسی بر محلی کردن، سوق دادن بهسوی شکلهای ضروری هویت ازلحاظ ملی و همچنین منابعی برای بسیج دیدگاه ضد جهانیشدن بهصورت
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
خودآگاه و ناخودآگاه دارند، این وضعیت به معنای نادیده گرفتن توسعه یک اقتصاد فرهنگی جهانی که در آن ورزش یک بازیگر مرکزی یا تصویر ملت بهعنوان یک حامل ذاتاً بافضیلت از ارزشهای مثبت انسانی است، نمیباشد؛ اما پاسخ به این سؤال که آیا چارچوب اولیه سازمانی ورزش برای هویت بر پایه رقابت ارزش قائل میشود؟ بیان میکند که ورزش باوجود تغییرات زیادی که در آن رخ میدهد بهناچار به تکمیل جهانیشدن فرهنگی در پیشرفتهترین معنا و شکل آن کمک خواهد کرد؛ بنابراین شاید پروسه جهانیشدن به دنبال جای دیگری برای یک نهاد فرهنگی اجتماعی ایدهآل خواهد بود که بهاحتمالزیاد بهاندازه قابل توجهی به نوع ملیگرایی فرهنگی که توسط ورزش مشاهده شده است، برانگیزاننده نباشد. قطعاً چشماندازی فوری برای جداسازی پیوند ورزش- ملت وجود ندارد. همانطور که بازسازی مفهوم ورزش بهطور همزمان یک جزء کلیدی از قدرت اثرگذار قابلانتقال به سرمایه اقتصادی را تحت تأثیر میدهد.
البوصافی و بنافا[۱۰۲] (۲۰۱۳)، در تحقیق خود تحت عنوان روند جهانی و نیازهای
محلی- جهانیشدن و ورزش؛ به بررسی اینکه جهانیشدن تا چه حد ورزش را تحت تأثیر قرار میدهد پرداختهاند. آنها ذکر میکنند که ورزش نمونه برجستهای از روند جهانیشدن فراهم آورده است. بازیهای المپیک، نهادها سازمانهای بینالمللی حاکم بر ورزش و ورزش مدرن با کمک رسانهها، حرفهای شدن، تجاری شدن و دیگر پیشرفتهای تکنیکی جهانی توسعهیافتهاند بهگونهای که در بازیهای ۱۸۹۶ آتن ۱۳ کشور با ۲۰۰ مرد ورزشکار در ۸ رشته ورزشی در ۴۳ رویداد شرکت داشتند، این در حالی است که تعداد کشورهای عضو در سازمانهای بینالمللی، رشتههای ورزشی و تعداد شرکتکنندهها در بازیها بهطور پیوسته افزایش یافتهاند بهگونهای که در المپیک ۲۰۰۸ پکن تعداد ۲۰۴ کشور با ۱۱۰۲۸ ورزشکار در ۲۸ رشته ورزشی و در ۳۰۲ رویداد با هم به رقابت پرداختند. آنها عنوان میکنند که تعداد کشورهای عضو در سازمانهای بینالمللی ورزش به گونه افزایشیافته که تعداد این اعضاء (فیفا با ۲۰۸ عضو، کمیته بینالمللی المپیک با ۲۰۵ و (انجمن بینالمللی فدراسیونهای ورزشی) IAAF[103] با ۲۰۱۳ عضو در مقابل ۱۹۲ عضو سازمان ملل) سازمانهای بینالمللی ورزشی از تعداد اعضاء سازمان ملل متحد بیشتر میباشد (شکل ۱)؛ که این افزایش عضویت در سازمانهای بینالمللی ورزش نشانی جهانیشدن (ورزش) میباشد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که فرآیندهای تغییرات تدریجی جهانی ورزش را به یک امپراطوری عظیمی از
کسبوکار در سطح بینالمللی تبدیل کرده است.
شکل ۲-۱ تعداد اعضای سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی ورزش (البوصافی و بنافا، ۲۰۱۳)
جیلیانوتی و رابرتسون (۲۰۰۴) در بررسی «جهانیشدن فوتبال یک مطالعه در جهان محلی از زندگی جدی» بیان میکند که ورزش بهخصوص فوتبال، بهمنزله یکی از پویاترین، حوزههای جامعهشناختی روشن از جهانیشدن است. این مقاله به بررسی جهانیشدن فوتبال با اشاره خاص به نظریههای رابرتسون از فرآیندهای جهانیشدن میپردازد. جهانیشدن فرهنگی فوتبال از طریق مفهوم «جهان محلی[۱۰۴]» که بر وابستگی فرآیندهای محلی و جهانی در درون هویت و نهادهای بازی، جهانیشدن اقتصاد در فوتبال با توجه به نفوذ و پیشروی باشگاهها در جهان بهعنوان شرکتهای چندملیتی تجاری بیان و همچنین جهانیشدن سیاسی فوتبال با اشاره به افزایش دموکراسی در درون حاکمیت و قوانین بینالمللی بازی ارزیابی میشود. نتیجهگیری محقق با تأکید بر استفاده از ورزش در پیشبرد تجربی و نظری درک آنها از فرآیندهای جهانیشدن است.
انهامو و ماگونده[۱۰۵] (۲۰۱۳) در تحقیقی تحت عنوان بهکارگیری فنآوری اطلاعات (IT): مطالعه تجربی فدراسیونهای ملی زیمباوه؛ بیان میکنند که استفاده از فنآوری اطلاعات در آموزش اداری و مدیریت ورزش تغییرات اساسی پیرامون صنعت ورزش به وجود آورده و صنعت ورزش کشورهای توسعهیافته بهطور گستردهای فنآوری اطلاعات را پذیرفته و با آن سازگار شده است. در این تحقیق محقیقن از یک رویکرد ترکیبی استفاده نمودند که به آنها اجازه میداد به جمعآوری دادههای کمی و کیفی بهطور همزمان پرداخته و دستیابی داشته باشند. ابزار تحقیق بهصورت پرسشنامه بود که از طریق ایمیل (پست الکترونیکی) برای پاسخدهنگان فرستاده شد. جامعه آماری این تحقیق ۵۲ از فدراسیونهای ملی بودند که اعضاء ۲۵ تا از فدراسیونها به سوالات پاسخ دادند. ساختار پرسشنامه حاوی سوالاتی بر اساس سطح دانش فنآوری، سطح جاری استفاده از نرمافزار و سختافزار، میزان در دسترس بودن زیرساختهای IT و همچنین چالشهای پیشرو بود. در پرسشنامه از هر دو نوع سوال باز و بسته استفاده شده بود. یافتههای تحقیق آنها نشان میدهد که بهکارگیری فنآوری اطلاعات در انجمنهای ورزش ملی زیمباوه بسیار ضعیف و توسعهنیافته است. نتایج مطالعات آنها پیشنهاد میکند که جریان آموزشی باید تغییر کند و انجمنهای ورزش ملی زیمباوه باید باعث بهکارگیری یک بخش یکپارچه برای برنامههای استراتژیک خود و سرمایهگذاری بیشتر در آموزش تجهیزات و توسعه محصولات فنآوری اطلاعات شوند. یافتههای تحقیق آنها همچنین نشان میدهد که ورزش استراتژیهای کاهنده این ش
کاف توسعه را بهبود میدهند.
کولتر (۲۰۰۵) در تحقیق خود با عنوان مزایای اجتماعی ورزش مروری بر آگاهی فرآیند برنامهریزی جامعه بیان میکند که شرکت کردن در ورزش میتواند باعث بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه، ارتقاء بهبود سلامتی، مواجه با رفتار ضداجتماعی، افزایش اعتمادبهنفس فردی و گسترش افق دید و آنها شود.
مارتین[۱۰۶] (۲۰۰۵) در تحقیقی با عنوان جهانیشدن فوتبال: نگاهی به رشد بازی در جهان و وضعیت فعلی آن در ایالاتمتحده آمریکا میگوید بدیهی است، پس از گذشت بیش از یک قرن از رشد، توسعه فوتبال بهتنهایی در صحنه بینالمللی منحصربهفرد مانده است و موارد زیر در سراسر جهان قبل از ورزش هرگز دیده نشده است. تلویزیونهای ماهوارهای و فرصتهای تجاری به رشد این ورزش در حال حرکت در طول سی سال گذشته کمک کرده است و بخشیهایی از آن به جهانیشدن رسیده است. در این کشور سه جام جهانی و مسابقات دوستانه متعدد بینالمللی که شامل تیمهایی از سراسر جهان در طول این مدت بوده برگزار شده است و بیشتر بازیهای اروپا، مکزیک، امریکای مرکزی، آمریکای جنوبی و آسیا در تلویزیون بیش از هر زمان دیگری از قبل در دسترس هستند. تعدادی از تیمهای حرفهای در این کشور یکبار دیگر در حال رشد هستند. بااینحال، هنوز هم محلی برای بهبود و امیدواری از طریق افزایش در معرض دید قرار گرفتن مداوم بازیها در سایر نقاط جهان از طریق تلویزیون و بازیهای دوستانه، همراه با تقویت لیگ داخلی این ورزش در ایالاتمتحده آمریکا برای رشد خود خواهد داشت.
کلی، لویس و مورتیمر[۱۰۷] (۲۰۱۲)، در تحقیق خود با عنوان «در فوتبال ما امیدی هست؟» به بررسی وضعیت خصوصی شدن و مالکیت باشگاههای لیگ برتر انگلیس پرداختهاند. آنها به این نتایج رسیدهاند که اکثر باشگاههای فوتبال در لیگ برتر انگلستان با جذب سرمایه شخصی تحت مالکیت خصوصی درآمده و خصوصی شدهاند و بسیاری از این باشگاهها با جذب سرمایه مستقیم خارجی، تحت مالکیت اشخاص حقیقی و حقوقی خارجی و غیربومی درآمدهاند که از این جمله به باشگاهها و مالکان خارجیشان اشاره کردهاند: باشگاه فولام در سال ۱۹۹۷ با سرمایهگذاری مستقیم خارجی به مالکیت محمد آل فاید از مصر درآمد. همچنین باشگاه چلسی به مالکیت رومن آبراموویچ از روسیه، منچستریونایتد به مالکیت مالکوم گلیزر آمریکایی، پورثموث به مالکیت الکساندر گیداماک روسی، استون ویلا به مالکیت رندی لرنر آمریکایی، لیورپول به مالکیت مشترک جرج گیلت و تام هیکس از آمریکا، منچسترسیتی به مالکیت نخستوزیر سابق تایلند تاکسین شیناواترا که در سال ۲۰۰۹ به یک گروه سرمایهگذار از ابوظبی واگذار شد، ساندرلند به مالکیت الیاس شورت تاجر ایرلندی آمریکایی و بیرمنگام به مالکیت کارسن یونگ تاجر هنگکنگی درآمدند.
اوهامان و ویلک[۱۰۸] (۲۰۰۶) در تحقیق خود به بررسی اثرات اجتماعی برگزاری جام جهانی فوتبال بر ساکنین شهر مونیخ پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد که اثرات بهویژه در زمینۀ نوسازی شهری، افزایش حس امنیت، رفتار مثبت طرفداران تیمها و فضای کلی پیرامون بازیها مثبت ارزیابی میشود. تأثیرات منفی همانند افزایش جرم و جنایت و آوارگی توسط تعداد کمتری از ساکنین عنوان شد.
کریستینسن[۱۰۹] (۲۰۱۱) در تحقیق خود با عنوان اثر اقتصادی رویدادهای بزرگ ورزشی؛ به بررسی اثرات اقتصادی میزبانی جام جهانی فوتبال با نگاه به نتایج رشد بلندمدت و عوامل محرک در این باره میپردازند. آنها ادعا میکنند که رقابت شدیدی برای میزبانی جام جهانی و سرمایههای بادآورده آن بیدار شده که استدلال میکنند منجر به سرمایهگذاریهای بسیاری در جامعه میزبان میشود. آنها بهعنوان نتیجه بیان میکنند که کشورهای میزبان از تأثیر منفی اقتصادی بر رشد در بلندمدت رنج میبرند که این به دلیل تفاوت در سرمایهگذاریهای خصوصی و دولتی است. جایی که سرمایهگذاری خصوصی به بهرهوری بالاتری دست مییابد. علاوه بر این آنها یافتند که سرمایهگذاری انبوه دولتی نسبت به سرمایهگذاری خصوصی در کل به بهرهوری کمتری منجر میشود. بالاترین بهرهوری مربوط به سرمایهگذاری خصوصی و کمترین بهرهوری مربوط به انبوه و این دلیلی است که منجر به اثر اقتصادی منفی میشود.
میلانوویچ[۱۱۰] (۲۰۰۳) در تحقیقی با عنوان جهانیشدن و اهداف: آیا فوتبال راهی نشان میدهد؟ به بررسی گردش آزاد نیروی کار (بازیکنان فوتبال) و قوانین مرتبط با آن بهعنوان یک مدل جهانی پرداخته است. وی بیان میکند فوتبال (در اصطلاح غیر آمریکایی آن) بیشتر از سایر ورزشهای دیگر جهانی شده است. گردش آزاد بازیکنان بهطور قابلتوجهی در طول ده تا پانزده سال گذشته افزایشیافته است، محدودیت در تعداد بازیکنان خارجی در لیگهای اروپایی برداشتهشده و باشگاهها بیشتر بهصورت تجاری درآمدهاند و بازیکنان با استعدادهای برتر را از هرجایی به استخدام خود در میآورند. از سوی دیگر، قوانین حاکم بر بازار آزاد تیم ملی همچنان محدودکننده باقیمانده است: بازیکنان تنها میتوانند برای کشوری که در آن متولد شدهاند بازی کنند و این به نفع کشورهای فقیر است که میتوانند استعدادهای برت
ری که در بهترین باشگاههای دنیا شکوفا شدهاند را در بازیهای ملی خود در اختیار داشته باشند. نتایج این تحقیق نشان داد در یک مدل که گردش آزاد نیروی کار، بازده صعودی در مقیاس پارامترهای مهارت وجود دارد، این تولیدات ازیکطرف، رویهمرفته کیفیت بازی و نابرابری فزاینده نتایج، میان باشگاهها را بالاتر برده است و از طرف دیگر، نابرابری در عملکرد تیمهای ملی را کاهش داده است. نمونههای تجربی از تاریخ لیگ قهرمانان اروپا و جام جهانی از مفاهیم این مدل پشتیبانی میکنند. این مثالی فراهم میآورد که چگونه از نابرابریها، توسط نیروی کارآمد جهانیشدن رهایی یافته و مهار میشود و بهوسیله وجود نهادهای جهانی به بهبود و افزایش درآمد کشورهای فقیر کمک میکند.
آریشیتا[۱۱۱] (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان نژادپرستی در فوتبال: محو کردن نژادپرستی فوتبال و استفاده از ورزش بهعنوان وسیلهای برای تغییرات ملی؛ رابطه بین ورزش (فوتبال) و نژادپرستی را بررسی
و به دنبال این بود که چگونه جام جهانی میتواند در کاهش نژادپرستی نهتنها در فوتبال بلکه همچنین برای بهبود برابری در سراسر آفریقای جنوبی استفاده شود. وی در این تحقیق با توجه به نتایج مطالعاتی که درگذشته در رابطه با رویدادهای بینالمللی انجام شده بهویژه در مورد مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ آلمان، بازیهای المپیک ۲۰۰۸ پکن و جام جهانی راگبی ۱۹۹۵ در افریقای جنوبی، بهعنوان استراتژیهایی که قبلاً بکار گرفتهشده، بهعنوان نتیجه مطالعات پیشین نشان میدهد که ازلحاظ راهبردی، برای ایدهآلهای خاصی بکار گرفتهشدهاند. همه این ادوار از مسابقات تاریخی نهتنها در ارتقاء ارزشهای زمینۀ ورزش موفق بودهاند بلکه همچنین در زمینۀ ارزشهای عمومی در سطح جامعه میزبان بازیها نیز موفق بودهاند. در این شیوه، ورزش بهعنوان وسیلهای برای تغییرات ملی کشورهای آلمان، چین و آفریقای جنوبی مورد استفاده قرار گرفته است.
چتزیگیانی[۱۱۲] (۲۰۰۶) در تحقیقی تحت عنوان کمیته بینالمللی المپیک بهعنوان یک سازمان بینالمللی؛ به بررسی نقش کمیته بینالمللی المپیک بهعنوان یک سازمان بینالمللی در زمینه وابستگی جهانی میپردازد. وی بیان میکند که جامعه بینالمللی معاصر بر اساس سازمانهای بینالمللی که در هماهنگی و درک مردم بهویژه در سطوحی که از شناخت انسان لذت میبرند سازماندهی شدهاند. این سازمانها ممکن است بهعنوان عامل همبستگی جهانی با هدف مستقیم و غیرمستقیم در ارتقاء درک متقابل بین مردم و بهتبع آن استقرار صلح عمل کنند. در این زمینه کمیته بینالمللی المپیک (IOC) بهعنوان مهمترین سازمان غیردولتی بینالمللی در زمینه ورزش نقش مهمی بازی میکند و با فعالیتی بالغبر یک قرن کمیته بینالمللی المپیک (IOC) توانسته ملتها را تحت ایده آلهای المپیک جمع کرده و متحد کند.
هایتانن و واریس[۱۱۳] (۱۹۸۴) در تحقیقی تحت عنوان ورزش و درک متقابل بینالمللی عنوان میکنند گسترش سریع ورزش عواقب متعددی در برداشته است. مهمترین حقیقت در مورد ورزش این است که در سراسر جهان بیشتر جهانی شده است. واقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جهان در روابط ورزش بینالمللی منعکس میشود. اثر ورزش بر درک بینالمللی تا حد زیادی وابسته به چگونگی تنظیم روابط ورزشی با این حقیقت است. به نظر میرسد که در دنیایی از تغییر، بیثباتی و تنش ورزش بهعنوان عاملی ثبات دهنده عمل مینماید. با وجود این حقیقت که ورزش اجتماعیتر شده و شاید سیاسیتر، اکثر سازمانهای ورزشی بهعنوان سازمانهای غیرسیاسی فعالیت و اعمال نقش میکنند. بااینوجود دخالت دولتی در هر دو زمینه ورزش ملی و بینالمللی بهویژه در شکل حمایتهای مالی در حال افزایش است. افزایش سریع عضویت در سازمانهای بینالمللی ورزش بهطور فزایندهای منجر به پیوستگی فدراسیونهای کشورهای درحالتوسعه شده که تقریباً در همه فدراسیونهای بزرگ رخداده است.
مرکل[۱۱۴] (۲۰۰۸) در تحقیقی تحت عنوان «سیاست دیپلماسی ورزشی و اتحاد مجدد دو کره: یک ملت، دو کشور و سه پرچم» به بررسی نقش دیپلماسی ورزشی در اتحاد دو کره پرداخته است. این تحقیق ورزش را بهعنوان یک سیاست خارجی و ابزاری دیپلماتیک روی دو کره تجزیهشده ازنظر سیاسی در شبهجزیره کره را بررسی کرده است. در این تحقیق اهداف سیاسی رویدادهای ورزشی مورد بررسی قرار گرفت و تمرکز اصلی این تحقیق روی نقش ورزش در بهبود روابط بین دو کره و اتحاد مجدد آنها بود. دیپلماسی ورزش بهعنوان یک هدف سیاسی کلیدی برای دو کشور محسوب میشود، دو کشوری که تفاوتهای بسیار کمی باهم دارند. بهواسطه تأثیر نمادین ورزش، دیپلماسی ورزش باعث تنشزدایی بین دو کره میشود و نقش مهمی را در سیاستهای خارجی دو کشور بازی میکند. هر دو کشور یک شبکه چندلایهای را برای برقراری ارتباط تشکیل دادند تا پیامهای دیپلماتیک خود را از طریق ورزش به یکدیگر بفرستند. نتایج این تحقیق نشان داد که تبادلات ورزشی بین دو کره نمیتواند بهعنوان معجزه عمل کند، اما این تبادلات بین دو کره نشان داد ورزش یک ابزار حاشیهای در روابط بینالمللی نیست، بلکه میتواند نقش سازندهای در روابط بینالمللی بازی کند.
میادین ورزشی عرصهای برای تعامل ورزشکاران از شمال و جنوب شبهجزیره کره میباشد عرصهای که باعث اتحاد مجدد دو کشور خواهد شد. همچنین نتایج نشان داد که ورزش میتواند ابزار مفیدی باشد تا دو کره را بدون نیاز به درگیری پیچیده و مذاکرات سیاسی سخت به یکدیگر پیوند مجدد دهد. هرچند که ورزش نمیتواند بهطور کامل تنشها، دشمنیها و تعارضات سیاسی بین دو کشور را که حدود نیمقرن ریشه دارد را برطرف کند، اما اثرات مثبت حاصل از زمینبازی میتواند تأثیرات را در صفحه شطرنج روابط بینالمللی داشته باشد. بهعلاوه ورزش بینالمللی نهتنها یک میدان مهم برای ارائه هویت ملی میباشد، بلکه همچنین ورزش بینالمللی یک گردهمایی برای تماشای هویت ملی را فراهم میآورد. نتایج این تحقیق نشان داد که ورزشکاران، مربیان و مدیران ورزشی بهعنوان دیپلماتهای دو کشور هستند که نقش مهمی را در عرصه سیاسی بین دو کشور بازی میکنند.
ساهین، یانیل و کلاکاقلو[۱۱۵] (۲۰۱۰) در تحقیقی تحت عنوان ورزش و تعامل ملیگرایی: جایگاه ورزش و اهمیت ایجاد هویت ملی، به بررسی تأثیرات ورزش روی ملیگرایی پرداخته است. نتایج تحقیق وی نشان داد ورزش نقشهای گوناگونی در ملیگرایی بازی میکند از جمله: توسعه دولتها، ایجاد هویت ملی و رقابت ملی، تقویت ملیگرایی آمیخته با سیاست، ایجاد طبقات اجتماعی و هویتهای ملی، تقویت میهنپرستی بوسیله تعریف مفاهیم ورزش ملی، شناساندن ملیت در عرصه بینالمللی، ایجاد آگاهیهای ملی، غرور و وحدت، همچنین ورزش بهعنوان یک ابزار ایجاد وحدت ملی گروههای گوناگون.
دانلی[۱۱۶] (۲۰۱۱) در تحقیق خود تحت عنوان «از جنگ بدون سلاح تا ورزش برای توسعه و صلح»، به این نتیجه رسید که ورزش ابزاری مهم برای هدایت جوانان برای کنترل اجتماعی و سیاسی در جامعه و همچنین ابزاری برای هدایت جوانان برای مشارکت در جامعه است. البته اگر ورزش بهدرستی هدایت نشود باعث افزایش خشونت در جامعه خواهد شد.